English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6090 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
double cotton covered U سیم با دو روکش پنبهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cotton covered wire U سیم با روکش پنبهای
double silk covered U سیم با دو روکش ابریشمی
be covered U کلاه برسر بگذارید
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
covered way U راهسرپوشیده
covered position U موضع پوشیده
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
covered approach U راه نفوذی پوشیده
covered forge U کوره دیواری
silk covered U سیم ابریشم پوش
covered approach U مسیر پوشیده
covered electrode U الکترود پوشش دار
covered space U فضای پوشیده
covered space U فضای سر پوشیده
covered position U محوطه تحت پوشش موضع مخفی
covered storage area U منطقه انبار مسقف
rubber covered wire U سیم با روکش لاستیکی
covered bogie truck U کامیونواگنتختسرپوشیده
covered parapet walk U گذرگاهسنگرسرپوشیده
lead covered cable U کابل با غلاف سربی
slightly covered sky U آسماناندکیپوشیدهازابر
to be covered by social security U بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
covered dovtail joint U درز دم چلچلهای تو کار درز دزدی
The motor vehicle is covered by theft insurance. U این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
to cotton together U باهم ساختن یارفاقت کردن
to cotton with each other U باهم ساختن یارفاقت کردن
cotton U باپنبه پوشاندن
cotton U پنبهای
cotton U نخی
cotton U پارچه نخی
cotton U نخ
cotton U پنبه
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
cotton velvet U مخمل نخی
cotton waste U ضایعات پنبه
cotton plantation U پنبه کاری
absorbent cotton U پنبه هیدروفیل
cotton mill U کارخانه نخ ریسی
cotton cake U کنجاره پنبه دانه
cotton duke U کرباس
cotton duke U برزنت
cotton gin U ماشین پنبه پاک کن
cotton tail U خرگوش امریکایی
cotton spinner U صاحب کارخانه نخ ریسی
cotton factory U کارخانه نخ ریسی
cotton effect U پدیده کاتن
cotton plant U درخت پنبه
cotton plant U بوته پنبه
cotton plantation U پنبه زار
cotton print U چیت
cotton seed U پنبه دانه
cotton seed U تخم پنبه
cotton sewing U نخ دوزندگی
cotton sewing U نخ خیاطی
cotton sleeving U بوش پنبهای
cotton spinner U نخ ریس
cotton spinning U نخ ریسی
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
gun cotton U طناب ماشه
cotton yarn U نخ
sewing cotton U نخ دوزندگی
cotton candy پشمک
nitro cotton U باروت پنبه
cotton yarn U نخ پنبه
cotton-mills U کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton wool U پنبه لایی
cotton-waste U آشغال و ضایعات پنبه
cotton wool U لایی پنبه
cotton-carder U جدا کننده الیاف
cotton-carder U حلاج
Egyptian cotton U پنبه مصری
boll [cotton gin] غوزه پنبه
negative cotton effect U پدیده منفی کاتن
cotton or silk velvet U مخمل نخی یا ابریشمی
positive cotton effect U پدیده مثبت کاتن
cotton enameled wire U سیم لعابدار پنبهای
cotton wool ball U باندتوپی
To cut ones head with cotton . <proverb> U با پنبه سر بریدن .
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
it is useful for a double p U برای دوکارسودمنداست
double out U 081 خارج
double U دو نفره
double in U درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double in U 081 تو
double hi U ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double up U دولا شدن
double U دو برابرشدن یا کردن
double U تصویر قرینه
double a U زنای محصن بامحصنه
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
double a U زنای مردزن داربازن شوهردار
double up U مراقبت از مهاجم با دو مدافع
on the double U بدو رو
on the double U فرمان بدو رو
double up U در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
double up U دولاکردن
double three U دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double-take U یکه خوردن
double p U پاروی دوسر
double out U درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double-take U واکنش دوگانه
double zero U صفر2برابر
double-six U دوطرفشش
double up <idiom> U اتاق خود را باکسی شریک بودن
double U دولا
double U دواسترایک متوالی
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U جفت
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double U دوبار چرخش کامل ژیمناست
double U مضاعف نمودن
double U دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double U دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
double U صفی که دادههای جدید می توانند به آنها اضافه شوند حتی به انتها
double U توپزن 0001امتیازی فصل
double U بازی دونفره خطای دبل
double U همزاد
double U :دوبرابر کردن
double U مضاعف کردن دولا کردن
double U تاکردن
double U دو برابر
double U دو برابر کردن
double U مضاعف
double U دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double U دویدن
double U بازی دوبل
double U درایو دیسک که میتواند به داده روی دیسکهای دولبه دستیابی داشته باشد
double U تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
double U دوسر المثنی
double U : دو برابر دوتا
double U اندازه دو برابر
double U دو برابر بزرگتر
double U دوبار
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
double U دو بایت داده به عنوان یک کلمه برای داده آدرس
double U مربوط به درایو ROM-CD که دیسک را با دو برابر سرعت درایو معمولی می چرخاند
double taxation U مالیات مضاعف
double team U تیم دونفره
double tent U چادر دو نفره
double the edge U لب گردانیدن
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
double tongued U دارای دوقول
double track U دو
double track U خط
double tongued U دوزبانه تزویرامیز
double taxation U مالیات بندی مضاعف
double tape U نوار مساحی مضاعف
double seam U درز دوبل
double shear U تنش برشی دوتایی
double sixes U جفت شش
double sixes U دو شش
double space U یک سطر در میان
double space U یک خط درمیان نوشتن
double star U دوتایی
double star U دوگانه
double star U ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
double triode U لامپ تریود مضاعف
double-crosses U نارو زدن
double-crossed U دورویی کردن خیانت کردن
double-quick U قدم تند
double quick U باقدم تند رفتن
double quick U قدم تند
double-edged U دو دم
double-edged U دو لبه
double edged U دو دم
double edged U دو لبه
double-barrelled U دولول
double barrelled U دولول
double-quick U باقدم تند رفتن
double cross U نارو زدن
double-crossed U نارو زدن
double-cross U دورویی کردن خیانت کردن
double v machine U دستگاه ورق خم کن
double v machine U دستگاه دولا کننده ورق
double wing U بازی هافبک در گوش
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
double word U کلمه مضاعف
double-cross U نارو زدن
double cross U دورویی کردن خیانت کردن
to fold double U دولاکردن
double minded U بی ثبات
double limiter U محدود کننده مضاعف
double length U طول مضاعف
double organs U اندامهای جفتی
double agent U عامل اطلاعاتی دو جانبه
double length U با طول مضاعف
double leg U زیر دو خم با عوض کردن دست با مایه یک پا رو کار زیر دو خم خورجین تکان
double knot U گره دوبل
double-crossing U دورویی کردن خیانت کردن
double oxer U مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
double line U خط مضاعف
double lock U دوبارکلیدگردانیدن در
double or quits U بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
double motor U دوموتوره
double minimum U جفت کمینه
double minded U فریبنده
double minded U متلون
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com